بهار از باغ ما رفتست ما افسانه می گوییم
پرستوها ندانستند و بر قندیل یخ مردند
بهار از باغ ما رفتست می خواندند پیچک ها
شما بیهوده می گویید و ما
بیهوده می روییم
بهار اینجاست ما فریاد می کردیم
بر شاخ صنوبرها
هنوز از برگهای برگ
دریایی است
می خواندند پیچک ها : چه می گویید؟
چه دریایی
شما دیگر نمی خوانید
ما دیگر نمی روییم
بهار بودی ای باد ترا با جان ما پیوند
بهار از باغ ما رفتست
ما افسانه می گوییم
نظرات شما عزیزان:
همدرد
ساعت23:36---4 دی 1392
بهار از باغ ما رفتست...
به امید روزهای بهتر
پاسخ: سلام به امید روزهای بهتر با یاد دوستان خوبمان
به امید روزهای بهتر
پاسخ: سلام به امید روزهای بهتر با یاد دوستان خوبمان
اثر: محمود مشرف آزاد تهرانی